زمان تقریبی مطالعه: 35 دقیقه
 

باوندیان دوره نخست





خاندان باوندیان حاکمان هفتصد ساله طبرستان بودند که در سه دوره حکومت کردند.
در این مقاله به دوره اول (دوره ملک‌الجبال) پرداخته می‌شود.

فهرست مندرجات

۱ - دوره ملک‌الجبال
       ۱.۱ - مرکز حکومت
       ۱.۲ - شهریارکوه
       ۱.۳ - جای دقیق فریم
       ۱.۴ - باو در خدمت خسروپرویز
       ۱.۵ - حکومت‌های واگذار شده به باو
       ۱.۶ - تبعیدشدن باو
       ۱.۷ - وضع باو بعد از شیرویه
       ۱.۸ - فراخوانی باو توسط یزدگرد سوم
       ۱.۹ - شکست یزدگرد
       ۱.۱۰ - پادشاهی و سرنوشت باو
       ۱.۱۱ - حکومت ولاش و سرنوشت وی
       ۱.۱۲ - سرگذشت بازماندگان باو
       ۱.۱۳ - میزان قدرت فرزندان سهراب
       ۱.۱۴ - فرمان‌روایی شروین
              ۱.۱۴.۱ - جنگ با عمر بن العلا
              ۱.۱۴.۲ - جنگ با والیان عباسی
              ۱.۱۴.۳ - وضعیت هارون با شروین
              ۱.۱۴.۴ - وضعیت مأمون با شروین
       ۱.۱۵ - حکومت شهریار
              ۱.۱۵.۱ - هم‌پیمانی قارن با وی
              ۱.۱۵.۲ - درخواست کمک مأمون
              ۱.۱۵.۳ - تصرف زمین‌های قارن
              ۱.۱۵.۴ - جنگ مازیار با وی
       ۱.۱۶ - حکومت شاپور
              ۱.۱۶.۱ - خوی بد وی
              ۱.۱۶.۲ - درگیری مأمون با وی
              ۱.۱۶.۳ - سرنوشت شاپور
       ۱.۱۷ - وضع باوندیان بعد از شاپور
       ۱.۱۸ - شرنوشت مازیار
              ۱.۱۸.۱ - شکوائیه قارن به مأمون
              ۱.۱۸.۲ - درگیری مازیار با عباسیان
       ۱.۱۹ - حکومت قارن
              ۱.۱۹.۱ - ظلم عباسیان به علویان
              ۱.۱۹.۲ - گرایش طبرستان به علویان
              ۱.۱۹.۳ - نقشه قارن برای حسن
              ۱.۱۹.۴ - جنگ حسن به سلیمان
              ۱.۱۹.۵ - جنگ‌های حسن با قارن
       ۱.۲۰ - حکومت رستم
              ۱.۲۰.۱ - نزدیکی وی به دیلمیان
              ۱.۲۰.۲ - گوش‌مالی دیلمیان
              ۱.۲۰.۳ - حیله رستم به قاسم
              ۱.۲۰.۴ - جنگ خجستانی و حسن
              ۱.۲۰.۵ - جانشین حسن
              ۱.۲۰.۶ - حمله محمد به رستم
              ۱.۲۰.۷ - جنگ المعتضد با رافع
              ۱.۲۰.۸ - سرانجام رستم
       ۱.۲۱ - حکومت شروین
              ۱.۲۱.۱ - وضعیت زمان شروین
              ۱.۲۱.۲ - تبعیت شروین از ابوالعباس
              ۱.۲۱.۳ - جانشین ابوالعباس
              ۱.۲۱.۴ - حمله ناصرکبیر به طبرستان
              ۱.۲۱.۵ - صلح شروین با ناصر
              ۱.۲۱.۶ - جانشین ناصر
              ۱.۲۱.۷ - رابطه شروین با داعی
              ۱.۲۱.۸ - فرمان‌روایی بر کوهستان
              ۱.۲۱.۹ - سرانجام شروین
       ۱.۲۲ - حکومت شهریار
              ۱.۲۲.۱ - موقعیت زمانی شهریار
              ۱.۲۲.۲ - جنگ وشمگیر و حسن
              ۱.۲۲.۳ - وصلت وشمگیر با خواهر شهریار
       ۱.۲۳ - جانشین شهریار
       ۱.۲۴ - حکومت مرزبان
              ۱.۲۴.۱ - زمان فرمان‌روایی وی
              ۱.۲۴.۲ - تألیفات مرزبان
       ۱.۲۵ - حکومت دارا
       ۱.۲۶ - جانشین دارا
       ۱.۲۷ - جانشین شروین
              ۱.۲۷.۱ - هم‌عصری با قابوس
       ۱.۲۸ - سرگذشت قابوس و شهریار
       ۱.۲۹ - سرانجام شهریار
۲ - فهرست منابع
۳ - پانویس
۴ - منابع

۱ - دوره ملک‌‌الجبال



باوندیان دوره نخست یا ملک‌الجبال (پادشاه کوهستان).

۱.۱ - مرکز حکومت


مرکزشان در فِرّیم یا پِرّیمِ شهریارکوه
[۱] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۸۳، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
بر کنار شاخه غربی رود تجین بود.
[۲] حدودالعالم من المشرق الی المغرب، با مقدمه بارتولد، ج۱، ص۲۳۹، حواشی و تعلیقات مینورسکی، ترجمه میرحسین شاه، کابل ۱۳۴۲ ش.


۱.۲ - شهریارکوه


شهریارکوه در واقع همان جبال قارن و پیشتر مرکز خاندان قارن‌وند بود.
[۳] عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۳۸۵، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ ۱۹۳۷.


۱.۳ - جای دقیق فریم


به گمان لسترنج
[۴] گی لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ج۱، ص۳۹۸، ترجمه محمود عرفان، تهران ۱۳۶۴ ش.
و بازورث جای فریم دقیقاً مشخص نیست؛ کازانوا، به اشتباه فریم را همان فیروزکوه دانسته است، امّا فریم در هزار جریب دودانگه کنونی و در جنوب شهر ساری قرار دارد.
[۵] عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۳۸۱ـ۳۸۲، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ ۱۹۳۷.
[۶] حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، ج۳، ص۲۰۴، ج ۳: استان دوم، تهران ۱۳۵۵ ش.


۱.۴ - باو در خدمت خسروپرویز


باو، پایه‌گذار باوندیان، نخست در خدمت خسرو پرویز (متوفی ۷) بود و در کنار او با رومیان جنگید.

۱.۵ - حکومت‌های واگذار شده به باو


خسرو پرویز زمام‌داری استخر و آذربایگان و عراق و طبرستان را به او سپرد.
[۷] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۲، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۶ - تبعیدشدن باو


اما شیرویه، جانشین خسرو پرویز، دارایی‌های باو را تاراج و او را به استخر تبعید کرد.

۱.۷ - وضع باو بعد از شیرویه


با درگذشت شیرویه و به سلطنت رسیدن آزرمیدخت در ۱۰، از باو خواست تا سپهسالار لشکرش شود ولی باو نپذیرفت و در آتش‌کده‌ای در استخر به عبادت پرداخت.
[۸] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۲ـ ۱۵۳، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).

شاید به همین دلیل، برخی تاریخ‌نویسان، پایه‌گذار سلسله باوندیان را موبدی زرتشتی دانسته‌اند.

۱.۸ - فراخوانی باو توسط یزدگرد سوم


در دوره یزدگرد سوم (۱۱ـ۳۱) مسلمانان و ترکان بر شدت حمله‌های خود به مرزهای دولت ساسانی افزودند.
یزدگرد، باو را از استخر فراخواند و اموالش را پس داد و او را به خدمت گرفت.

۱.۹ - شکست یزدگرد


اما با شکست یزدگرد از مسلمانان، باو از وی جدا شد و به کوسان رفت تا در گرگان به یزدگرد بپیوندد.
[۹] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۴، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).

لیکن با کشته شدن یزدگرد، باو ناگزیر در همان‌جا ماندگار شد.

۱.۱۰ - پادشاهی و سرنوشت باو


پس از چندی، مردم طبرستان که پیوسته گرفتار یورش ترکان و حمله مسلمانان بودند، باو را به پادشاهی برگزیدند و او با جلوگیری از این تاخت و تازها طبرستان را سامان بخشید و پس از پانزده سال حکومت، به دست ولاش که احتمالاً همان آذرولاش حاکم طبرستان از سوی یزدگرد بود، کشته شد.
[۱۰] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).

برخی، از جمله مرعشی، مادلونگ و رابینو، آغاز حکومت باو را در ۴۵ دانسته‌اند.
این تاریخ درست به نظر نمی‌رسد زیرا به گفته ابن اسفندیار
[۱۱] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
اولاً آغاز سلطنت باو فاصله چندانی با زمان کشته شدن یزدگرد (۳۱) نداشته است؛ ثانیاً کشنده باو، ولاش، در ۳۵ یزدگردی /۴۵ هجری، درگذشته است.
[۱۲] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۴، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).

بدین قرار، می‌توان گفت که باو پیش از ۴۵ و احتمالاً حدود ۳۱ بر قسمتی از طبرستان فرمان‌روایی می‌کرده است.

۱.۱۱ - حکومت ولاش و سرنوشت وی


ولاش، پس از کشتن باو، چندی حکومت کرد تا این‌که خُورزاد خسرو، سهراب (سُرخابپسر باو را که با مادرش در خانه باغبانی در دزانگنار ساری به صورت ناشناس زندگی می‌کرد، پیدا کرد و به کولا برد و با یاری اهالی، ولاش را از بین برد و سهراب را در فریم به سلطنت رساند.
گفتنی است که خورزاد خسرو در نزدیکی تالیور و قلعه کوزا برای سهراب قصر و گرمابه ساخت.
[۱۳] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۱۲ - سرگذشت بازماندگان باو


سرگذشت بازماندگان باو تا زمان شروین روشن نیست.
با این حال، مرعشی
[۱۴] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۳۲۳، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
نام آنان و مدت حکومتشان را آورده، و زامباور نام آنان را ذکر کرده است.

۱.۱۳ - میزان قدرت فرزندان سهراب


ظاهراً فرزندان سهراب قدرتی نداشتند؛
[۱۵] نامی از آنان نیاورده است.، ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).

به گفته ابن اسفندیار
[۱۶] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۸، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
فَرْخان، نوه گاوباره که به میانه رود حمله برده بود، به اولاد باو آزاری نرساند و احترام آنان را نگاه داشت.
بنابراین، باوندیان در این زمان، در دهستان میانه رود ساکن بودند، اما قدرتی نداشتند و در پناه مرزبان روزگار می‌گذراندند.

۱.۱۴ - فرمان‌روایی شروین


یکی از نام‌دارترین فرمان‌روایان باوند، شروین معروف به ملک‌الجبال، بود.

۱.۱۴.۱ - جنگ با عمر بن العلا


در زمان او، کارگزاران خلیفه عباسی بر دشت طبرستان چیره و با حاکمان کوهستان‌ها درگیر شدند، تا این‌که شروین با عمر بن العلا (متوفی ۱۶۵) نایب منصور در طبرستان، که قصابی از اهل ری بود، جنگید و بر او پیروز شد
[۱۷] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۸۱، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
[۱۸] احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۳۳۰، بیروت ۱۹۸۸.
و آبادی‌هایی را که خالد بن برمک، والی پیشین، ساخته بود ویران کرد.

۱.۱۴.۲ - جنگ با والیان عباسی


پس از منصور، مهدی عباسی، عبدالحمید مضروب را والی طبرستان کرد، اما به سبب ظلم و خراج بسیار، مردم شکایت او را نزد ونداد هرمز، از دودمان قارن‌وند، بردند و از او یاری خواستند.
ونداد هرمز پس از مشورت با اسپهبد شروین در شهریار کوه و مَصمغان وَلاش در میانه رود و اطمینان از حمایت آن دو، در ۱۶۶ به همراهی مردم در یک روز به آنان و ایرانیانی که مسلمان شده بودند حمله کردند.
هم‌بستگی مردم در این شبیخون چنان استوار بود که زنانی که به عقد مسلمانان درآمده بودند شوهران خویش را «از ریش گرفته» دم تیغ دادند.
خلیفه پس از دریافت این خبر، سالم فَرغانی، مشهور به شیطان فرغانی، را به طبرستان فرستاد،
[۱۹] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۸۳، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
اما او به دست وندامید، فرزند ونداد هرمز، کشته شد.
[۲۰] احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۱۸۵، بیروت ۱۹۸۸.

ازین‌رو، مهدی، فراشه را با ده هزار مرد به طبرستان فرستاد ولی آنان نیز دربرابر ونداد هرمز و شروین کاری از پیش نبردند.
[۲۱] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۸۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).

سپس در ۱۶۷، مهدی، پسرش موسی ملقب به هادی، را راهی طبرستان کرد و او نیز پسر فرید شیبانی را به جنگ شروین و ونداد هرمز فرستاد، اما نتیجه‌ای نداشت و والیان مهدی هرگز نتوانستند کوهستان شروین و ونداد هرمز را در طبرستان فتح کنند.

۱.۱۴.۳ - وضعیت هارون با شروین


در ۱۷۶، هارون‌الرشید نیز والیان بسیاری برای مقابله با دو اسپهبد به طبرستان فرستاد.
هارون در ۱۸۹، در نزدیکی ری مستقر شد و شروین و ونداد هرمز را نزد خود خواند، اما چون آن دو از هارون تقاضای گروگان کردند، هارون خشمگین شد و تصمیم به نبرد گرفت.
سپس ونداد هرمز نزد او رفت، اما شروین به بهانه پیری و رنجوری، از رفتن سر باز زد.
[۲۲] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۹۷، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).

هارون نیز هَرثَمه را راهی طبرستان کرد تا شهریار پسر شروین و قارن پسر ونداد هرمز را گروگان گرفته به بغداد بفرستد.
[۲۳] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۹۸، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
[۲۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۳۱۶، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).

اما پس از یک سال، هارون‌الرشید که به سبب بیماری رنجور شده بود، گروگان‌ها را به پدرانشان بازگرداند.

۱.۱۴.۴ - وضعیت مأمون با شروین


از سرگذشت شروین در زمان مأمون آگاهی چندانی در دست نیست جز این‌که در همین دوره (پس از ۱۹۸) درگذشته است.
[۲۵] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۰۵، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۱۵ - حکومت شهریار


پس از شروین، شهریار فرمان‌روای شهریارکوه شد.

۱.۱۵.۱ - هم‌پیمانی قارن با وی


ونداد هرمز با او سازش داشت و پس از مرگش، فرزند او قارن با شهریار هم‌پیمان شد.

۱.۱۵.۲ - درخواست کمک مأمون


به گفته ابن اسفندیار
[۲۶] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
مأمون که قصد داشت با رومیان بجنگد از قارن و شهریار خواست که به او بپیوندند.
قارن پذیرفت اما شهریار از رفتن خودداری کرد.
اما این گفته درست به نظر نمی‌رسد؛ زیرا درگذشت قارن در ۲۰۱، و نخستین رویارویی مأمون با رومیان در نخستین ماه‌های ۲۱۵ بود.
[۲۷] احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۶۵-۴۶۷، بیروت (بی تا).


۱.۱۵.۳ - تصرف زمین‌های قارن


به هر حال، شهریار مقادیر معتنابهی از زمین‌های قارن را به تصرف درآورد.

۱.۱۵.۴ - جنگ مازیار با وی


قارن مدتی بعد درگذشت و مازیار، پسر و جانشین او، سرزمین‌های از دست رفته را از شهریار درخواست کرد و کار به جنگی کشیده شد که به شکست مازیار انجامید و باقی‌مانده املاکش به شهریار رسید.
مازیار نیز ناگزیر به وندامید، پسر ونداسفان، پناه برد.
شهریار او را از وندامید طلب کرد، امّا مازیار از آن‌جا گریخت و به بغداد رفت.
[۲۸] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۰۶-۲۰۷، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).

طبری
[۲۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۵۵۶، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
در رویدادهای ۲۰۱ به شکست شهریار از عبداللّه بن خُرداذبه، والی طبرستان، اشاره کرده، اما چنین خبری را یعقوبی و بلاذری ضبط نکرده‌اند.

۱.۱۶ - حکومت شاپور


باری شهریار نیز پیش از ۲۰۸ درگذشت و شاپور جانشین او شد.

۱.۱۶.۱ - خوی بد وی


شاپور، پسر و جانشین شهریار
[۳۰] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
[۳۱] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۲۰۸، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
بسیار بدخو و ستمگر بود و مردم از او به مأمون شکایت‌ها نوشتند.

۱.۱۶.۲ - درگیری مأمون با وی


خلیفه نیز محمد بن خالد، والی طبرستان، را به جنگ او فرستاد اما وی در فتح شهریار کوه کامیاب نشد.
پس مأمون، مازیار را در ۲۰۸ به طبرستان فرستاد.

۱.۱۶.۳ - سرنوشت شاپور


مردم به او گرویدند و در جنگ میان این دو، شاپور شکست خورد و اسیر شد.
او که می‌دانست مازیار به سبب کینه دیرینه‌اش از خاندان او، امانش نمی‌دهد، موسی بن حفص، از معتمدان خلیفه و ملازم مازیار را برانگیخت تا در صورت آزاد کردن وی مبلغ زیادی به او بپردازد؛ اما موسی او را ملزم کرد که برای آزادی، مسلمان شود.
مازیار به محض آگاهی از این ماجرا دستور قتل شاپور را (احتمالاً در ۲۱۰) صادر کرد.

۱.۱۷ - وضع باوندیان بعد از شاپور


از این پس بتدریج سراسر طبرستان به فرمان مازیار درآمد، و از نفوذ باوندیانِ دوره نخست بسیار کاسته شد؛ زیرا طبرستان تا درگذشت مازیار در ۲۲۴ در اختیار او بود.
سپس طاهریان، علویان، نایبان خلیفه‌های بغداد، زیاریان و آل‌بویه بر طبرستان چیره شدند و حکم‌رانان باوندی، برای حفظ قلمرو حکم‌رانیشان، مجبور به فرمان‌برداری از این خاندان‌ها شدند.

۱.۱۸ - شرنوشت مازیار



۱.۱۸.۱ - شکوائیه قارن به مأمون


پس از شهریار، پسرش قارن، معروف به ابوالملوک که می‌دانست با وجود مازیار در طبرستان قدرتی نخواهد داشت، شکوائیه‌هایی به مأمون فرستاد.

۱.۱۸.۲ - درگیری مازیار با عباسیان


معتصم، جانشین مأمون، عبداللّه طاهر، والی خراسان، را برای سرکوبی مازیار به طبرستان فرستاد.
[۳۲] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۱۹، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).

طبری
[۳۳] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۹، ص۸۹، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
در رویدادهای ۲۲۴ به قارن، از سرکردگان لشکر مازیار و برادرزاده او، اشاره کرده است که به انگیزش حَیّان بن جَبَله، ملازم عبداللّه طاهر، سپهسالاران مازیار را دستگیر کرد، و حیّان نیز کوهستان قارن را به او واگذارد.
گفته طبری به این معناست که شهریار برادر مازیار بوده، اما چون در منابع دیگر به آن اشاره‌ای نشده، درستی آن مسلَّم نیست.

۱.۱۹ - حکومت قارن


به هرحال، پس از کشته شدن مازیار، قارن پسر شهریار حکومت کوهستان را به دست آورد و در ۲۲۷ مسلمان شد.
[۳۴] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۲۳، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۱۹.۱ - ظلم عباسیان به علویان


در روزگار خلافت متوکل، آزار رساندن به علویان چندان شد که بسیاری از آنان به کوهستان‌های طبرستان پناه بردند.

۱.۱۹.۲ - گرایش طبرستان به علویان


اهالی طبرستان و دیلم که از بیداد محمد اَوس، کارگزار سلیمان بن عبداللّه طاهر در طبرستان، به ستوه آمده بودند، به علویان گرویدند، فقط مردم کوهستان فریم مطیع نشدند.
[۳۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۹، ص۲۷۴، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).


۱.۱۹.۳ - نقشه قارن برای حسن


قارن که از فزونی نیروی حسن بن زید علوی، داعی کبیر (حک: ۲۵۰ـ۲۷۰)، به هراس افتاده بود، به او پیغام داد که آماده است برای یاری او لشکر بفرستد.
در واقع، هدف اصلی قارن دامن زدن به دشمنی و جنگ میان حسن و طاهریان بود تا هر دو طرف را تضعیف کند و خود فرمان‌روای طبرستان شود.

۱.۱۹.۴ - جنگ حسن به سلیمان


حسن که به قارن بدگمان بود، از او خواست که به او بپیوندد، اما قارن از رفتن سر باز زد
[۳۶] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۳۱، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
و در ۲۵۱، که میان سلیمان بن عبداللّه و حسن بن زید جنگ درگرفت، همراه پسرانش، رستم و مازیار، به سلیمان پیوست.
[۳۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۹، ص۳۰۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).

در این نبرد، که در نزدیکی آمل در محلی به نام لاویج روی داد، لشکریان قارن شکست خورده گریختند و اسپهبد جعفر پسر شهریار، برادر قارن، و داذمهر، سپهسالار لشکر او کشته شدند.
[۳۸] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۵، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۱۹.۵ - جنگ‌های حسن با قارن


پس از این رویداد، حسن بن زید، اسپهبد بادوسپان را به جنگ قارن گسیل کرد.
بادوسپان پس از گرفتن مقر حکم‌فرمایی قارن، همه جا را به آتش کشید و قارن ناگزیر گریخت و، چون توان نبرد با حسنِ زید را نداشت، در ۲۵۲، با میانجی‌گری مَصمَغان، با وی صلح کرد و پسرانش، سهراب و مازیار، را به گروگان نزد حسن فرستاد.
[۳۹] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۳۸، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).

اما این صلح چندان نپایید و قارن، که برای به دست آوردن سرزمین‌های از دست رفته در پی فرصت بود، با جدایی مصمغان از حسن از اطاعت حسن روی گرداند و به مصمغان پیوست.
این بار نیز حسن ولایت او را سوزاند.
از طرف دیگر قاسم بن علی، پسرعم حسن، از عراق به کمک او شتافت و پسران قارن را اسیر کرد.
تا این‌که خبر رسید قارن عزم حمله به حسن بن محمد عقیقی از یاران حسن بن زید را دارد.
پس قاسم به او مجال حمله نداد و به فریم تاخت، خانه‌ها را به آتش کشید و اهالی را کشتار کرد
[۴۰] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۳۹، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
و چون محمد بن نوح و مصمغان و قارن به پشتیبانی سلیمان بن عبداللّه طاهر قصد حمله به ساری کردند، حسن عقیقی به کمک دیلمان، آنان را شکست داد و بدین‌سان، حسن بن زید بر تمامی طبرستان چیره شد.
[۴۱] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۲، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).

این بار، حسن، محمد بن ابراهیم را به جنگ قارن فرستاد.
او در هزارگری (هزار جریب)، انبارهای غله و خانه‌های مردم را به آتش کشید و قارن از آن‌جا گریخت.
در همین زمان (۲۵۴) پسران او نیز از زندان حسن بن زید گریختند.
[۴۲] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۴۲ـ۲۴۳، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).

از این پس آگاهی چندانی از زندگی او در دست نیست جز آن‌که در ۲۵۴ درگذشته است.

۱.۲۰ - حکومت رستم


پس از قارن، رستم، جانشین پدر شد.

۱.۲۰.۱ - نزدیکی وی به دیلمیان


رستم در برابر قدرت حسن بن زید ناتوان بود؛ ازین‌رو برای رویارویی با او، نخست به تحریک دیلمیانی پرداخت که از حسن و برادر او محمد روی برتافته بودند و از گرگان تا نیشابور مسلمانان را آزار می‌دادند.

۱.۲۰.۲ - گوش‌مالی دیلمیان


پس، محمد بن زید آنان را گوش‌مالی داد و هزار تن از آنان را مثله کرد، ازین‌رو دیلمیان به رستم پناه بردند.

۱.۲۰.۳ - حیله رستم به قاسم


پس از چندی رستم در نامه‌ای، به قاسم بن علی، نایب حسن در قومس، خبر داد که محمد بن مهدی بن نیرک از نیشابور در صدد حمله به اوست.
قاسم به گمان این‌که از سوی رستم در امان است، از حسن بن زید یاری خواست، اما رستم ناگاه بر او تاخت و در قلعه شاه دز در هزارگری اسیرش کرد و بر قومس چیره شد.
[۴۳] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۴۷ـ۲۴۸، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۲۰.۴ - جنگ خجستانی و حسن


همچنین رستم، احمد بن عبدالله خُجَستانی، والی نیشابور، را به جنگ با حسن تشویق کرد.
در همین زمان، حسن به رستم در قومس حمله کرد و او را از آن‌جا راند، اما خجستانی بر محمد بن زید در گرگان تاخت و پس از گردآوری غنایم به نیشابور بازگشت و رستم را در استراباد تنها رها کرد.
به همین سبب، حسن بار دیگر به او حمله کرد و رستم گریخت و چون توان رویارویی با او را نداشت، با دادن خراج، به ماندن در فریم بسنده کرد.
[۴۴] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۴۸ـ ۲۴۹، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۲۰.۵ - جانشین حسن


پس از مرگ حسن (۲۷۰) چون محمد، جانشین او، و سیدابوالحسین، داماد حسن، یکدیگر را همراهی نکردند، دیلمیان و رستم به سیدابوالحسین گرویدند.
[۴۵] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۵۰، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۲۰.۶ - حمله محمد به رستم


به هرحال پس از یک سال محمد زید با کمک رافع بن هَرْثَمه، والی خراسان، سیدابوالحسین را شکست داد و چون از رستم به ستوه آمده بود، به قلمرو او در کوهستان حمله کرد.
رستم نیز گریخت و به رافع در خراسان پناه برد و پس از هفت ماه، در ۲۷۵ با او به طبرستان بازگشتند و به گرگان رفتند.
محمد که تاب مقابله با آنان را نداشت، به استرآباد رفت.

۱.۲۰.۷ - جنگ المعتضد با رافع


المعتضد (۲۷۹-۲۸۹) رافع را به بغداد خواند، اما چون خودداری وی را دید، برای نبرد با او لشکری گسیل کرد.
در نتیجه، رافع و رستم شکست خوردند و رافع به محمد زید پیوست.
[۴۷] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۵۴، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۲۰.۸ - سرانجام رستم


عمرولیث، که به جای رافع حکم‌ران نیشابور شده بود، محمد را از این اتحاد منع کرد؛ اما رستم، عمرولیث را از سازش نهانی آن دو که در ظاهر با یکدیگر دوستی نداشتند، آگاه کرد، و رافع نیز با دسیسه‌چینی رستم را به استرآباد خواند و او را زندانی کرد
[۴۸] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۵۵، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
تا این‌که رستم در ۲۸۲ درگذشت و رافع اموال او را به محمد، و فریم را به ابونصر طبری سپرد.
[۴۹] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۵۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۲۱ - حکومت شروین



۱.۲۱.۱ - وضعیت زمان شروین


پس از رستم، پسرش شروین، هنگامی جانشین پدر شد که رافع در ۲۸۳ از عمرولیث شکست خورده و کشته شده بود و عمرولیث و محمد زید نیز در ۲۸۷ از امیراسماعیل سامانی شکست خورده بود و سامانیان بر طبرستان چیره شده بودند.
[۵۰] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۱۸۵ـ۱۸۶، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۱] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۳۲۳، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ ش.


۱.۲۱.۲ - تبعیت شروین از ابوالعباس


شروین به ابوالعباس سامانی، گماشته امیراسماعیل در طبرستان، گروید و تابع او شد تا این‌که در ۲۹۵ احمد جانشین پدرش، اسماعیل، شد و ابوالعباس بنای نافرمانی با وی گذاشت، اما شروین ابوالعباس را از این کار بازداشت.
[۵۲] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۶۴-۲۶۵، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۲۱.۳ - جانشین ابوالعباس


پس از مرگ ابوالعباس (۲۹۸) محمد صُعلوک که در آن هنگام حکم‌ران ری بود، به دستور احمد سامانی، حاکم طبرستان شد.
[۵۳] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۶۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۲۱.۴ - حمله ناصرکبیر به طبرستان


در همان زمان ناصرکبیر (حک: ۳۰۱-۳۰۴) در گیلان و دیلمان قدرت گرفت و عزم طبرستان کرد.
شروین برای مقابله با ناصر از نصر سامانی کمک خواست.
[۵۴] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۷۱، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۲۱.۵ - صلح شروین با ناصر


نصر سپاهی به سرکردگی الیاس بن الیَسَع به طبرستان فرستاد، اما آنان از ناصر شکست خوردند و شروین ناگزیر با ناصر، که طبرستان را به تصرف درآورده بود، صلح کرد.

۱.۲۱.۶ - جانشین ناصر


با مرگ ناصر (۳۰۴)، حسنِ قاسم (۳۰۴-۳۱۶)، ملقب به داعی صغیر، جانشین او شد.
[۵۵] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۷۲-۲۷۵، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۲۱.۷ - رابطه شروین با داعی


حسن که می‌دانست شروین هم‌چون نیاکانش با علویان سازش ندارد، قصد جان او کرد؛ اما ابوالحسین احمد بن ناصر، رقیب داعی، شروین را آگاه کرد.
با وجود این، شروین در ۳۱۰ که میان داعی و پسران ناصر کبیر جنگی روی داد، جانب داعی را گرفت.
اما داعی شکست خورد و به کوهستان رفت.
[۵۶] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۸۵-۲۸۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).

پس از آن شروین، در رقابت میان گماشتگان سامانیان، پسران ناصر کبیر، داعی و ماکان کاکی، همواره در کنار داعی بود.
پس از آن ماکان برآن شد که قدرت را به تنهایی در دست گیرد، اما داعی تن نداد و با شروین به گیلان رفت.
چون ماکان تاب مقابله با پسران ناصر و گماشتگان نصر سامانی در طبرستان را نداشت، از داعی و شروین خواست که به آمل بازگردند.
در مقابل، داعی از ماکان خواست که حکم‌رانی شهریارکوه را به شروین بازگرداند.

۱.۲۱.۸ - فرمان‌روایی بر کوهستان


ماکان نیز، ابونصر را، که کوهستان شروین را تصرف کرده بود، کشت و شروین پس از ۳۳ سال (از کشته شدن رستم در ۲۸۲)، در ۳۱۵ فرمان‌روای کوهستان شد.
[۵۷] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۹۱ـ۲۹۲، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۲۱.۹ - سرانجام شروین


پایان کار شروین دانسته نیست.
به گفته ابن اسفندیار
[۵۸] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۹۳، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
در نبرد میان ماکان و لشکریان نصر سامانی در نیشابور، شروین همراه او بوده است.

۱.۱۵ - حکومت شهریار


پس از شروین، پسرش شهریار جانشین او شد.

۱.۲۲.۱ - موقعیت زمانی شهریار


در زمان او از یک سو، دو خاندان زیار و بویه بر طبرستان چیره شدند (۳۱۶ـ۴۴۳) که پیوسته میان آنان درگیری بود؛ از سوی دیگر نیز سامانیان هنوز در طبرستان نفوذشان را حفظ کرده بودند.

۱.۲۲.۲ - جنگ وشمگیر و حسن


در ۳۲۹، میان وشمگیر و حسن فیروزان، پسرعم ماکان، که وشمگیر را باعث کشته شدن ماکان می‌دانست، جنگی درگرفت.

۱.۲۲.۳ - وصلت وشمگیر با خواهر شهریار


وشمگیر ناچار به اسپهبد شهریار در شهریارکوه پناه برد و خواهر او را به زنی گرفت که قابوس ثمره این وصلت بود.
[۵۹] محمد بن ابوریحان بیرونی، الا´ثارالباقیة عن القرون الخالیة، ج۱، ص۳۹، چاپ زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳.

اما پس از هزیمت وشمگیر از مقابل حسن رکن‌الدوله و چیرگی حسن بر طبرستان در ۳۳۶، شهریار نیز به حکم‌ران بویهی پیوست.
[۶۰] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۹۹، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).


۱.۲۳ - جانشین شهریار


پس از شهریار برادرش، رستم، به حکومت رسید.
از او جز سکه‌هایی که در فریم ضرب شده است، اطلاعی در دست نیست.
تاریخ ضرب سکه‌ها ۳۵۳، ۳۶۳ و ۳۶۵ است که نام خلیفه المطیع باللّه و رکن‌الدوله را دارد.
بنابر این، رستم حکومت مستقلی نداشته و فرمان‌بردار رکن‌الدوله بوده است.
سکه‌های ضرب شده در ۳۶۷ و ۳۶۸ با نام الطائع اللّه و عضدالدوله بویه، دلیل بر فرمان‌روایی رستم در این سال‌هاست.
گویا او، به هم‌دستی خاندان بویه، برای مدتی شهریار را از کوهستان راند تا خودش حاکم باشد.

۱.۲۴ - حکومت مرزبان


پس از رستم، پسرش مرزبان به حکومت رسید.

۱.۲۴.۱ - زمان فرمان‌روایی وی


سکه‌های به دست آمده از زمان او، از فرمان‌روایی وی در ۳۷۱ـ۳۷۴ حکایت می‌کند.

۱.۲۴.۲ - تألیفات مرزبان


او دو کتاب به نام‌های نیکی‌نامه و مرزبان‌نامه، به لهجه قدیم طبرستانی، تألیف کرده است.

۱.۲۵ - حکومت دارا


از دارا، پسر رستم، که اندکی حکومت کرده آگاهی چندانی در دست نیست.
[۶۱] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۲۰۹، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.


۱.۲۶ - جانشین دارا


ظاهراً پس از دارا برادرش، شروین، به حکومت رسید.
از او سکه‌ای با ضرب فریم در ۳۷۵ پیدا شده است که از پادشاهان بویه نامی بر آن نیست؛ بنابراین، او حکومت مستقلی داشته است.
پیش از پیدا شدن این سکه، در منابع نامی از شروین نبوده است.

۱.۲۷ - جانشین شروین


پس از شروین، شهریار پسر دارا به حکومت رسید.

۱.۲۷.۱ - هم‌عصری با قابوس


او هم‌عصر قابوس (۳۶۶ـ۴۰۳) و در تبعید هجده ساله وی در خراسان، با او همراه بود.
[۶۲] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۱۹۱، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
[۶۳] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۲۰۹، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.


۱.۲۸ - سرگذشت قابوس و شهریار


پس از مرگ فخرالدوله دیلمی (۳۸۷)، قابوس به عزم تسخیر طبرستان، شهریار را به نبرد رستم مرزبان، پسر عمش، گسیل کرد.
رستم شکست خورد و خطبه به نام قابوس خوانده شد.
سپس قابوس، شهریار را همراه باتی، پسر سعید که به ظاهر با آل‌بویه و در نهان با قابوس بود، به جنگ حسن بن فیروزان فرستاد.
[۶۴] محمد بن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، ج۱، ص۲۴۱، از ناصح بن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ ش.

باتی از نصر بن حسن فیروزان شکست خورد و رستم که در پناه خاندان بویه بود، بار دیگر بر شهریار کوه دست یافت.
شهریار نیز در ساری به منوچهر پسر قابوس (۴۰۳ـ۴۲۳) پناه برد، اما به سبب قحطی در فریم نصر بن حسن فیروزان و رستم از یکدیگر جدا ماندند و اسپهبد شهریار، رستم را از آن ناحیه راند
[۶۵] محمد بن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، ج۱، ص۲۴۱، از ناصح بن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ ش.
و رستم به ری رفت.
[۶۷] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۱۹۵، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.

اسپهبد شهریار، که به سبب گردآوری مال و سپاه قدرت بسیاری به دست آورده بود، بر قابوس شورید.
قابوس، رستم پسر مرزبان و بیستون را به نبرد شهریار، که در شهریارکوه بود، گسیل کرد.

۱.۲۹ - سرانجام شهریار


در نتیجه، شهریار شکست خورد و اسیر شد
[۶۸] محمد بن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، ج۱، ص۲۴۴، از ناصح بن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ ش.
[۶۹] رشیدالدّین فضل اللّه، فصلی از جامع التواریخ، ج۱، ص۱۰۵ـ ۱۰۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۸ ش.
و پس از چندی در زندان درگذشت.
[۷۰] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۲۱۰، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.

به گفته نظامی عروضی
[۷۱] احمد بن عمر نظامی، کتاب چهار مقاله، ج۱، ص۴۹-۵۰، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۳۲۷/۱۹۰۹، چاپ افست تهران (بی تا).
فردوسی پس از بی‌مهری محمود غزنوی، به طبرستان، نزد شهریار رفت و هجویه‌ای را که درباره سلطان سروده بود به او عرضه کرد و خواست شاه‌نامه را به نام او کند؛ اما شهریار او را از این کار منع و در حق او خوبی‌ها کرد.
شهریار در ۳۹۷ درگذشت و با مرگ او نخستین سلسله باوندیان از میان رفت.
سکه‌ای به نام او و فخرالدوله، ضرب ۳۷۶ در فریم، نشان می‌دهد که او از این تاریخ تا ۳۸۷ (مرگ فخرالدوله) به طور یقین فرمان‌روای شهریارکوه بوده است.
از فرزند او، رستم، بیش از این دانسته نیست که سپهسالار لشکر پدر و معاصر قابوس بوده است.

۲ - فهرست منابع



(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲) ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
(۳) محمد بن ابوریحان بیرونی، الا´ثارالباقیة عن القرون الخالیة، چاپ زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳.
(۴) محمد بن حسن اولیاءاللّه، تاریخ رویان، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۵) احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، بیروت ۱۹۸۸.
(۶) محمد بن مؤید بهاءالدین بغدادی، التوسل الی الترسل، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۱۵ ش.
(۷) عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ ۱۹۳۷.
(۸) حدودالعالم من المشرق الی المغرب، با مقدمه بارتولد، حواشی و تعلیقات مینورسکی، ترجمه میرحسین شاه، کابل ۱۳۴۲ ش.
(۹) محمد بن علی راوندی، راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل سلجوق، به سعی و تصحیح محمد اقبال، بانضمام حواشی و فهارس با تصحیحات لازم مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۱۰) حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، ج ۳: استان دوم، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۱۱) رشیدالدّین فضل اللّه، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی (زنجانی)، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۱۲) رشیدالدّین فضل اللّه، فصلی از جامع التواریخ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۸ ش.
(۱۳) شیخعلی گیلانی، تاریخ مازندران، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۴) ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۵) محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
(۱۶) محمد بن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، از ناصح بن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۱۷) آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران ۱۳۵۱ ش.
(۱۸) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۹) گی لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۲۰) ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۱) احمد بن عمر نظامی، کتاب چهار مقاله، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۳۲۷/۱۹۰۹، چاپ افست تهران (بی تا).
(۲۲) احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت (بی تا).

۳ - پانویس


 
۱. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۸۳، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۲. حدودالعالم من المشرق الی المغرب، با مقدمه بارتولد، ج۱، ص۲۳۹، حواشی و تعلیقات مینورسکی، ترجمه میرحسین شاه، کابل ۱۳۴۲ ش.
۳. عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۳۸۵، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ ۱۹۳۷.
۴. گی لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ج۱، ص۳۹۸، ترجمه محمود عرفان، تهران ۱۳۶۴ ش.
۵. عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۳۸۱ـ۳۸۲، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ ۱۹۳۷.
۶. حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، ج۳، ص۲۰۴، ج ۳: استان دوم، تهران ۱۳۵۵ ش.
۷. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۲، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۸. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۲ـ ۱۵۳، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۹. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۴، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۱۰. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۱۱. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۱۲. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۴، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۱۳. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۱۴. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۳۲۳، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۵. نامی از آنان نیاورده است.، ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۱۶. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۸، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۱۷. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۸۱، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۱۸. احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۳۳۰، بیروت ۱۹۸۸.
۱۹. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۸۳، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۲۰. احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۱۸۵، بیروت ۱۹۸۸.
۲۱. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۸۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۲۲. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۹۷، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۲۳. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۹۸، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۲۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۳۱۶، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۲۵. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۰۵، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۲۶. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۲۷. احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۶۵-۴۶۷، بیروت (بی تا).
۲۸. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۰۶-۲۰۷، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۲۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۵۵۶، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳۰. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
۳۱. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۲۰۸، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
۳۲. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۱۹، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۳۳. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۹، ص۸۹، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳۴. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۲۳، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۳۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۹، ص۲۷۴، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳۶. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۳۱، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۳۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۹، ص۳۰۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳۸. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۵، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۳۹. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۳۸، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۴۰. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۳۹، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۴۱. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۲، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۴۲. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۴۲ـ۲۴۳، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۴۳. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۴۷ـ۲۴۸، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۴۴. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۴۸ـ ۲۴۹، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۴۵. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۵۰، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۴۶. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۶۵، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.    
۴۷. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۵۴، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۴۸. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۵۵، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۴۹. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۵۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۵۰. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۱۸۵ـ۱۸۶، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۵۱. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۳۲۳، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۵۲. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۶۴-۲۶۵، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۵۳. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۶۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۵۴. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۷۱، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۵۵. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۷۲-۲۷۵، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۵۶. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۸۵-۲۸۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۵۷. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۹۱ـ۲۹۲، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۵۸. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۹۳، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۵۹. محمد بن ابوریحان بیرونی، الا´ثارالباقیة عن القرون الخالیة، ج۱، ص۳۹، چاپ زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳.
۶۰. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۹۹، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۶۱. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۲۰۹، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
۶۲. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۱۹۱، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
۶۳. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۲۰۹، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
۶۴. محمد بن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، ج۱، ص۲۴۱، از ناصح بن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ ش.
۶۵. محمد بن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، ج۱، ص۲۴۱، از ناصح بن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ ش.
۶۶. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۱۹۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.    
۶۷. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۱۹۵، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
۶۸. محمد بن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، ج۱، ص۲۴۴، از ناصح بن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ ش.
۶۹. رشیدالدّین فضل اللّه، فصلی از جامع التواریخ، ج۱، ص۱۰۵ـ ۱۰۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۸ ش.
۷۰. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۲۱۰، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
۷۱. احمد بن عمر نظامی، کتاب چهار مقاله، ج۱، ص۴۹-۵۰، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۳۲۷/۱۹۰۹، چاپ افست تهران (بی تا).


۴ - منابع


دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خاندان باوندیان»، شماره۳۹۶.    


رده‌های این صفحه : باوندیان | تاریخ ایران | تراجم | خاندان ها




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.